
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۹۵۱
۱
ساغرم بی تو داغ می گردد
نقش پای چراغ میگردد
۲
لالهسان هرگلی که می کارم
آشیان کلاغ میگردد
۳
دور این بزم رنگگردانیست
ششجهت یک ایاغ میگردد
۴
خلق آسودل در عدم عمریست
به وداع فراغ میگردد
۵
در بساطی که من طرب دارم
مطربش بانگ زاغ میگردد
۶
من اگر سر ز خاک بردارم
نقش پا بیدماغ میگردد
۷
شرر کاغذ است فرصت عیش
میپرد رنگ و باغ میگردد
۸
منع پرواز از تپش مکنید
سوختن بیچراغ میگردد
۹
همچو عنقا کجا روم بیدل
گم شدن هم سراغ میگردد
تصاویر و صوت

نظرات