
بلند اقبال
شمارهٔ ۱۱۰
۱
چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ
بگوتا کنیم ارغوانی از آن رخ
۲
چو قد و رخت سرو ومه بود بودی
گر این را چنین زلف و آنرا چنان رخ
۳
شفق لاله گون گشته از عکس رویت
مگر دوش کردی سوی آسمان رخ
۴
شود باغ خرم تر از نوبهاران
به باغ ار گشانی به فصل خزان رخ
۵
ز دیدار خود تا دهی قوت جان ها
چو یوسف نشان ده به پیر وجوان رخ
۶
به شطرنج عشق تو شه مات گردد
برش باز کن از پی امتحان رخ
۷
کنی دلبری چون پری زآنکه هر دم
بری هی دل از ما کنی هی نهان رخ
۸
شد اقبال اوهمچو من از بلندی
تورا هر که سائیده بر آستان رخ
نظرات