
بلند اقبال
شمارهٔ ۱۷۲
۱
کس نظر بررخ جانان نکند
که زدل ترک سر و جان نکند
۲
با دلم آنچه کند مژه تو
نیشتر با رگ شریان نکند
۳
آنچه روی تو کند با تن من
ماه تابنده به کتان نکند
۴
آنچه با من سر و زلف تو نمود
با مریضی شب هجران نکند
۵
آنچه کرد است به من هجر رخت
برق سوزان به نیستان نکند
۶
بسته بند تو آزاد بود
خسته درد تو درمان نکند
۷
همچو من هرکه بلند اقبال است
جای جز بر در جانان نکند
نظرات