بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۰۱

۱

سر بزن از زلف اگر خواهی که دلبرتر شود

شمع هم روشن تر آید هر زمان بی سر شود

۲

دلبری چیز دیگر داردنه هر خوش منظری

چشم وابروئی نکو دارد توان دلبر شود

۳

ای بت عابد فریب ای آفت صبر وشکیب

چهره بنما تا هر آنکس بیندت کافر شود

۴

گشته ام از همت عشق رخت رشک فلک

بسکه هر شب دامنم ازاشک پراختر شود

۵

هر شبی درخواب بینم زلف مشکین تو را

بسترم خوشبوی تر از طبله عنبر شود

۶

یا بده صبری که دیگر طاقت دوری نماند

یا بفرما تا که جان زارم از تن در شود

۷

بیش ازین مپسند درهجرت بلند اقبال را

در قفس افتاده همچون طایر بی پر شود

تصاویر و صوت

نظرات