بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۷۲

۱

عقل است همچوشمع بر آفتاب عشق

ساقی بیا بده قدحی از شراب عشق

۲

با اینکه عقل پادشه هفت کشور است

دیدم پیاده بود دوان دررکاب عشق

۳

چون جای گنج گشته به ویرانه نیست غم

گر گشته است جان ودل من خراب عشق

۴

خواهم که خون شود دل و بیرون رود ز چشم

چون گشته در میانه دل من حجاب عشق

۵

هر کس نشسته بر دل وجانش غبار غم

آن به که شستشو کندش با گلاب عشق

۶

عشق است عین دوست بود دوست عین عشق

دانی چه گویم آگهی ار از حساب عشق

۷

اقبال من چونخل قد دوست شد بلند

ز الطاف بی نهایت عالیجناب عشق

تصاویر و صوت

نظرات