بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۲۹۰

۱

من شاهبازم کاین چنین اندر قفس افتاده ام

خود دادرس بودم کنون بی دادرس افتاده ام

۲

پنهان نمایم تا به کی بر لب نبردم جام می

من مستم از چشمان وی چنگ عسس افتاده ام

۳

نه چون مگس افتاده ام اندر کمندعنکبوت

ار نیک بینی چون شکر پیش مگس افتاده ام

۴

دانی چرا خوارم چنین زار ودل افکارم چنین

چون طایر پرکنده پر اندر قفس افتاده ام

۵

بلبل نیم زاغ توام گر زاغم از باغ توام

گر گل نیم درگلشنت چون خار وخس افتاده ام

۶

گشتم بلند اقبال از آن کاندر میان عاشقان

درعشق روی دلبران دور از هوس افتاده ام

تصاویر و صوت

نظرات