بلند اقبال

بلند اقبال

شمارهٔ ۴۸۰

۱

چون شانه را به طره طرار می کشی

خط خطا به صفحه تاتار می کشی

۲

بر دوش من گذار چه حمال گشته ای

کز مشک تر ز زلف همی بار می کشی

۳

هر گه به راه بادگشائی گره ز زلف

گویا که روح از تن عطار می کشی

۴

من چون کنم که زاهد شب زنده دار را

از یک نگه به خانه خمار می کشی

۵

مختاری ار کشی به توام نیست سرکشی

خط نشان دگر چه به دیوار می کشی

۶

ای دل اگر نه اشتر مستی به راه عشق

تا چندخار می خوری وبار می کشی

۷

از سخت جانیت عجب آید مرا دلا

ز این جورها کز آن بت عیار می کشی

۸

اقبال ما بلندتر آمد ز زلف دوست

ما را ز بس به جانب دلدارمی کشی

تصاویر و صوت

نظرات