ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۲۱

۱

ایا ز تاب جمال تو آفتاب خجل

ز عطر سنبل زلف تو مشک ناب خجل

۲

ز دانه‌های دهان تو در دهانهٔ لعل

در اندرون صدف لؤلؤ خوشاب خجل

۳

نقاب چهره برافکن که پرده دار چمن

ز شرم حسن تو مانده است در نقاب خجل

۴

اگر ز عارض گلگون عرق بیفشانی

ز رنگ و بوی تو گردد گل و گلاب خجل

۵

ز حسن خود ورقی می نگاشت گل در باغ

رخ تو دید و بماند اندر آن کتاب خجل

۶

من از شراب خجالت نمی‌برم ساقی

بده که کس نشد از کردهٔ صواب خجل

۷

مقال ابن حسام ار به تربت حافظ

برند گردد ازین شعر همچو آب خجل

تصاویر و صوت

نظرات