ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱۷۵

۱

از نرگس خوش خواب تو در عین سیاهی

ماه رخ تو آینه صنع الهی

۲

سودا زده چشم تو صد جادوی بابل

در چاه زنخدان تو صد یوسف چاهی

۳

در وصف تو هر کس به تصور سخنی گفت

اوصاف کمال تو نگفتند که ماهی

۴

بخت من و زلف تو مرا کرده پریشان

ای بخت سیاه از من سرگشته چه خواهی

۵

چون شمع بسوز تو همی کاهم و پیداست

زین اشک روان من و رخساره کاهی

۶

از گریه این دیده خونبار ملولم

ترسم که ز چشمم ببرد رنگ سیاهی

۷

گر محضر منشور جمالت بنمایند

خوبان همه بر وی بنویسند گواهی

۸

با ابن حسام ار نظر لطف تو باشد

در ملک معانی بنهد مسند شاهی

تصاویر و صوت

نظرات