ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۵۲

۱

مگر چو دردکشان جام بی ریا بخشند

زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند

۲

قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی

زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند

۳

دوای درد، طبیبان عشق می دانند

ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند

۴

کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود

عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند

۵

ایا دلا که اگر آزری طمع دارد

که جرم او به جوانان پارسا بخشند

۶

امیدوار چنانم که جرم ابن حسام

به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند

۷

خطای این سر شوریده ی پریشان حال

به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۳۸۸

نظرات