ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۸

۱

ای غافل از بلای دل مبتلای ما

جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما

۲

ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم

آری مقیّدست به زلف تو پای ما

۳

حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند

ابروی توست قبله حاجت روای ما

۴

ما معتکف به کوی توایم از سر صفا

موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما

۵

دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر

زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما

۶

روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند

شادی جان ما که غم آمد عطای ما

۷

ابن حسام را ز دعا وصل تست امید

یا رب قرین کنی به اجابت دعای ما

تصاویر و صوت

محمد ملکشاهی :
الیکا موسوی :

نظرات