
ابن یمین
شمارهٔ ٢۶٣
۱
جمعی که شاعران جهانشان ستوده اند
کز قدر پای بر سر افلاک سوده اند
۲
آئینه وار خاطر اصحاب فضل را
از زنگ غم بصیقل احسان زدوده اند
۳
روزی ز مردمی بسر انگشت مکرمت
بندی ز کار خسته دلی بر گشوده اند
۴
گوئی نبوده اند و گر نیز بوده اند
با فضل و باهنر ز جهانشان ربوده اند
۵
یا جمله خادمان بده اند ار نه پس کجاست
فرزندشان اگر همه خادم نبوده اند
۶
ممسک بنام نیک شده ضابط جهان
آری بخیل را لقبی در فزوده اند
۷
هر یک بمال هم تک قارون ولی بجمع
در بیمروتی ید بیضا نموده اند
۸
طامات شاعران مشنو کان گروه را
ایشان برای منفعت خود ستوده اند
تصاویر و صوت


نظرات