ابن یمین

ابن یمین

شمارهٔ ٣٨٨

۱

ای سروریکه از تو عدو و ولی تو

این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار

۲

گر چشم بد بدست درافشان تو رسید

از بنده نیک قصه اینرا تو گوش دار

۳

چون ذوالفقار سرور نام آوران علی

بشکست و پاره پاره شد از دور روزگار

۴

ز آن پاره بدست عدوت اوفتاده بود

چون دیده دستبرد تو در روز کار زار

۵

گفتا مگر علی توئی از دست او بجست

و آمد بفرق و دست تو بوسید ذوالفقار

تصاویر و صوت

نظرات