
ابن یمین
شمارهٔ ٧
۱
بتمثیل ابن یمین نکته ئی
کند عرضه بر شاه فرمانروا
۲
هنرمند مانند بازی بود
که او را بدام آوری از هوا
۳
بتعلیم صیدش مشو رنجه هیچ
که نیک آرد او این صفت را بجا
۴
همان به که آن باز بیگانه را
کنی با خود از راه لطف آشنا
۵
چو وحشت بکلی ز طبعش رود
دهد زان پست از هنر بهره ها
۶
وگر عنف بیند چو یابد مجال
کند خویشتن را ز دامت رها
۷
بلطفش نگهدار گر بایدت
که باشد چنین شاهبازی ترا
تصاویر و صوت


نظرات