
ابن یمین
شمارهٔ ٧٨٢
۱
ایدل ز پی جهان چه پوئی
وز زحمت جسم و جان چه جوئی
۲
گر خار بگیردت سر دست
بگذر ز گل ایفلان چه بوئی
۳
رو دست تهی چو گربه می لیس
چون سگ پی استخوان چه پوئی
۴
چون بر تو نفس همی شمارند
بی فکر مگو هر آنچه گوئی
۵
رو پرده دل بشوی ایشیخ
این خرقه و طیلسان چه شوئی
نظرات