
الهامی کرمانشاهی
شمارهٔ ۲
۱
این تف عشق که اندر جگر زار من است
باد افزون که دوای دل بیمار من است
۲
کوهکن کوه اگر از غم شیرین می کند
کندن جان به جهان از غم تو کار من است
۳
سرخی روی شفق تیرگی چهره ی شب
ز اشک گلگون من [و] آه سیه سار من است
۴
ناله ام نغمه ی عشق است و دلم مرغ سحر
سرو من قامت تو روی تو گلزار من است
۵
بعد این سرّ غمت را نکنم فاش به دل
دل دیوانه کجا محرم اسرار من است؟
۶
پرده از خون جگر بر در دل باید بست
تا نداند ز پس پرده که غمخوار من است
۷
واجب آن است که با تیغ سکوتش ببریم
که زبان با تو ...ار من است
۸
غم نه، گر خلق جهان دشمن جانم گردند
تا غم عشق تو ای دوست هوادار من است
۹
از وجودم نگذارد اثری الهامی
این تف عشق که اندر جگر زار من است
نظرات