الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

شمارهٔ ۶

۱

هرجای که رفتیم و به هرسو که دویدیم

غیر از تو در آیینهٔ آفاق ندیدیم

۲

بس بادیه گشتیم و بدیدیم در آخر

تو همره ما بودی و بیهوده دویدیم

۳

بیهوده نگشتی تو اسیر نگه ما

دام از مژه ی چشم به راه تو تنیدیم

۴

بوی دل پر خون به مشام آمدی از وی

در باغ جهان هر گل نورسته که چیدیم

۵

دل خون شد و از دیده برون رفت و جگر سوخت

تا قطره ای از باده ی عشق تو چشیدیم

۶

مهر تو به عالم نفروشیم که او را

با گوهر جان ای دُر یکدانه خریدیم

۷

الهامی اگر پیرو مایی قدمی نِه

با ما که به سرمنزل مقصود رسیدیم

تصاویر و صوت

نظرات