
الهامی کرمانشاهی
شمارهٔ ۱
۱
ای از تو محیط مرکز خاک
نه منظر برکشیده افلاک
۲
روزی ده ممکنات جودت
نام آمده واجب الوجودت
۳
ای کرده زبان هر سخن ساز
از تو درِ مخزن سخن باز
۴
جز بر تو نمی سزد ستایش
الا به تو نیست خویش نیایش
۵
ای نور ده چراغ بینش
موجود ز جودت آفرینش
۶
برتر ز خیال خلق ذاتت
سرگشته عقول در صفاتت
۷
حسن از تو گرفته خلعت ناز
عشق از تو نیاز کرده آغاز
۸
بی مثل و شریک و بی نظیری
قیّوم و مهیمن و قدیری
۹
کاخ فلک از تو برکشیده
سطح زمی از تو آرمیده
۱۰
خورشید به بر قبای زربفت
پوشیده و از تو کرده هر هفت
۱۱
پاکان همه عاشق جمالت
سرمست ز باده ی خیالت
۱۲
شاد از تو به بخت عشق سرمد
سر دفتر عاشقان محمد
نظرات
رضا از کرمان