امامی هروی

امامی هروی

شمارهٔ ۱۰

۱

آن شنیدی که خار در گلزار

گل خوشبوی را برادر خواند

۲

راست می گفت لیکن از پی خار

هیچ دانا درخت گل ننشاند

۳

بلکه دانا چو گلبنی پرورد

چون بر اندام اولیا افشاند

۴

ای امامی بگل نگردد خار

چشم ادراکت از چه خیره بماند

۵

گل بی خار کس نکشت و نرست

هیچکس هیچ جا ندید و نخواند

۶

بوی گل، گل به لطف یار دهد

بلبلی را که دل ز خار بماند

تصاویر و صوت

نظرات