عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۰۱

۱

چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند

بسا که بر دلم از غمزه ترکتاز کند

۲

مرا مکش، که نیاز منت بکار آید

چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟

۳

مرا به دست سر زلف خویش باز مده

اگر چه همچو خودم زود سرفراز کند

۴

منم چو مردم چشمت، به من نگاهی کن

که اهل دیده به مردم نگاه باز کند

۵

چگونه دوست ندارد ایاز را محمود؟

که او نگاه به چشم خوش ایاز کند

۶

ز جور تو بگریزم، برم به عشق پناه

که از غم تو مرا عشق بی‌نیاز کند

۷

نیاز و ناز من و تو فرود برد به دمی

نهنگ عشق حقیقت دهن چو باز کند

۸

ازین حدیث، اگرچه ز پرده بیرون است

زمانه پردهٔ عشاق بس که ساز کند

۹

به آب دیده عراقی وضو همی سازد

چو قامت تو بدید آنگهی نماز کند

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۵۹

نظرات

user_image
نوید
۱۳۹۶/۰۷/۰۳ - ۰۳:۰۲:۰۵
به نظر میرسد در مصراع دوم بیت دوم سکته وجود داشته باشد:چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟