عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۱۴۷

۱

بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک

درین خرابه تو خود کی قدم نهی؟ حاشاک

۲

هزار دل کنی از غم خراب و نندیشی

هزار جان به لب آری، ز کس نداری باک

۳

کدام دل که ز جور تو دست بر سر نیست؟

کدام جان که نکرد از جفات بر سر خاک؟

۴

دلم، که خون جگر می‌خورد ز دست غمت،

در انتظار تو صد زهر خورده بی تریاک

۵

کنون که جان به لب آمد مپیچ در کارم

مکن، که کار من از تو بماند در پیچاک

۶

نه هیچ کیسه‌بری همچو طره‌ات طرار

نه هیچ راهزنی همچو غمزه‌ات چالاک

۷

به طره صید کنی صدهزار دل هر دم

به غمزه بیش کشی هر نفس دو صد غمناک

۸

دل عراقی مسکین، که صید لاغر توست

چو می کشیش میفگن، ببند بر فتراک

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۸۴

نظرات