
عراقی
غزل شمارهٔ ۲۷۷
۱
در جهان گر نه یار داشتمی
با جهان خود چه کار داشتمی؟
۲
دست کی شستمی به خون جگر
گر به کف در نگار داشتمی؟
۳
گر نبردی قرار و آرامم
حالی، آخر قرار داشتمی
۴
ور مرا عشوه کمترک دادی
قول او استوار داشتمی
۵
ور به کارم دمی نظر کردی
به ازین کار و بار داشتمی
۶
دل اگر در میانه گم نشدی
دلبر اندر کنار داشتمی
۷
با سپاه غمت برآمدمی
با خود ار بخت یار داشتمی
۸
با عراقی، اگر دلاورمی
روز و شب کارزار داشتمی
تصاویر و صوت

نظرات