عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۵۰

۱

هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد

باشد که چو روز آید بروی گذرت افتد

۲

زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز

آن کس که به امیدی بر خاک درت افتد

۳

آیم به درت افتم، تا جور کنی کمتر

از بخت بدم گویی خود بیشترت افتد

۴

من خاک شوم، جانا، در رهگذرت افتم

آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد

۵

گفتم که: بده دادم، بیداد فزون کردی

بد رفت، ندانستم، گفتم: مگرت افتد

۶

در عمر اگر یک دم خواهی که دهی دادم

ناگاه چو وابینی رایی دگرت افتد

۷

کم نال، عراقی، زانک این قصهٔ درد تو

گر شرح دهی عمری، هم مختصرت افتد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۳۳

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۶/۰۲/۱۲ - ۰۹:۵۹:۵۶
زیبد که ز درگاهت نومید نگردد بازآن کس که به امیدی بر خاک درت افتد
user_image
بهرام
۱۳۹۹/۰۳/۰۶ - ۱۵:۵۰:۵۹
زیباست:من خاک شوم جانا در رهگذرت افتمآخر به غلط روزی بر من گذرت افتد