عراقی

عراقی

غزل شمارهٔ ۹۲

۱

ز اشتیاق تو، جانا، دلم به جان آمد

بیا، که با غم تو بر نمی‌توان آمد

۲

بیا، که با لب تو ماجرا نکرده هنوز

به جای خرقه دل و دیده در میان آمد

۳

به چشم مست تو گفتم: دلم به جان آید

لب تو گفتا: اینک دلت به جان آمد

۴

بدید تا نظر از دور ناردان لبت

بسا که چشم مرا آب در دهان آمد

۵

نیامد از دو جهان جز رخ تو در نظرم

از آنگهی که مرا چشم در جهان آمد

۶

ز روشنایی روی تو در شب تاریک

نمی‌توان به سر کوی تو نهان آمد

تصاویر و صوت

کلیات دیوان شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی (شامل قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، مثلثات، عشاق نامه یا ده نامه، رباعیات، لمعات و اصطلاحات عرفانی عراقی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - فخرالدین ابراهیم همدانی - تصویر ۱۵۵

نظرات