
عراقی
بخش ۴ - غزل
۱
ای ز روی تو آفتاب خجل
وز لبت آب زندگی حاصل
۲
عاشقان را خیال عارض تو
در شب تیره نور دیده و دل
۳
زانکه روی تو را ز غایت لطف
برگ گل شرمسار و لاله خجل
۴
ز آرزوی قد تو سرو سهی
خشک بر جای مانده پا در گل
۵
ای لبت را اسیر آب حیات
وی رخت را غلام شمع چگل
۶
از برای کمند گیسویت
رشتهٔ جان عاشقان مگسل
۷
رمقی بود باقی از جانم
که تو ناگه بدو شدی واصل
۸
وای اگر خاطرت به جانب ما
لحظهای دیرتر شدی مایل
۹
اتفاقی عجب: عراقی و وصل!
زانکه آشفته گم کند منزل
تصاویر و صوت

نظرات