بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست

فریاد ما ز جلوه ی آن روی چون گلست

۲

گویا ندارد از قدو زلف تو آگهی

مرغ چمن که شیفته ی سرو و سنبلست

۳

گر دست فتنه سلسله ی هستیم گسست

سر رشته ی حیات من آن جعد کاکلست

۴

ماییم و ذکر حلقه ی زنجیر زلف دوست

عشاق را چه کار بدور تسلسلست

۵

هر جلوه ی تو موجب صد گونه حیرتست

در هر کرشمه ی تو هزاران تأملست

۶

روی تو کرد عرض تجمل ز خط و خال

فرخنده آن جمال که اینش تجملست

۷

روی تو دید و سوخت فغانی متاع صبر

منعش نمی کنم چکند بی تحملست

تصاویر و صوت

نظرات