بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۲۲۳

۱

گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند

چمنی بر سر خونین کفنی ساخته اند

۲

در حقیقت نسب عاشق و معشوق یکیست

بوالفضولان صنم و برهمنی ساخته اند

۳

یکچراغست درین خانه که از پرتو آن

هر کجا می نگرم انجمنی ساخته اند

۴

از سگان سر کوی تو بسی منفعلم

که به همصحبتی همچو منی ساخته اند

۵

حال عشاق چه باشد که ازان تنگ شکر

کنده دندان طمع با سخنی ساخته اند

۶

با اسیران سخنی گوی که این خسته دلان

از لب چون شکرت با سخنی ساخته اند

۷

زلف شبرگ تو دامیست برای دل ما

که صدش تعبیه در هر شکنی ساخته اند

۸

عشق ضایع نکند رنج عزیزان بنگر

که چها در صفت کوهکنی ساخته اند

۹

تا کشد بار غم عشق فغانی بمراد

دلش از سنگ وز آهن بدنی ساخته اند

تصاویر و صوت

نظرات