بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۳۰۰

۱

گه به لطفم می‌نوازد گه به نازم می‌کشد

زنده می‌سازد مرا آن شوخ و بازم می‌کشد

۲

نازنین من کجایی وه که در راه امید

دیدهٔ محروم، از اشک نیازم می‌کشد

۳

گر نگریم می‌شود خوناب‌ها در دل گره

ور بگریم خندهٔ آن عشوه‌سازم می‌کشد

۴

هرشب از افسانهٔ غم گیردم خواب اجل

آخر این افسانهٔ دور و درازم می‌کشد

۵

گر نمی‌بینم دمی روی تو ای چشم و چراغ

گریهٔ جان‌سوز و آه جان‌گدازم می‌کشد

۶

در غمش چون می‌شوم با نالهٔ نی هم‌نفس

دل‌نوازی‌های آن مسکین‌نوازم می‌کشد

۷

چون فغانی هر نفس می‌سوزم از داغ نهان

گر کشم آهی ز دل افشای رازم می‌کشد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۲۹۸

نظرات