بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۵۱۸

۱

این منم هر شام چون پروانه جایی سوخته

کرده ترک جان شیرین در هوایی سوخته

۲

راستی پروانه داند چاشنی داغ عشق

کو در این آتش چو من بیدست و پایی سوخته

۳

هر صباحم تازه داغی بر دل از عشق گلیست

همچو آن دیوانه کش هر روز جایی سوخته

۴

دوست می دارد دل من داغ های خویش را

زانکه هر یک از برای دلربایی سوخته

۵

دل که برگشت از من و بالاله رویان خو گرفت

بینمش یکروز از داغ جدایی سوخته

۶

کیست با داغ تمنایت فغانی در جهان

درد پروردی اسیری بینوایی سوخته

تصاویر و صوت

دیوان اشعار بابا فغانی شیرازی به کوشش احمد سهیلی خوانساری ۱۳۶۲ - بابافغانی - تصویر ۴۱۶

نظرات