
بابافغانی
شمارهٔ ۵۴۶
۱
شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا میآمدی
آنچنان پُرحال و رنگین از کجا میآمدی
۲
هر طرف افتان و خیزان بودی و من منتظر
جان من میسوختی ای شمع تا میآمدی
۳
خود که بود آن صید وحشی کآنچنان بیگانهوار
میشد از پیش و تو بیخود از قفا میآمدی
۴
خلق را سوی خدا دست از تو وین مشکل که تو
ابروان پرچین به محراب دعا میآمدی
۵
داشتی میل می و معشوق و عاشق ناتوان
درد ما را بود و تو بهر دوا میآمدی
۶
خواب در چشمم نیامد از خیالت تا به روز
اینچنین تا بر سر عهد وفا میآمدی
۷
آه از آن شبها فغانی کز هوای گلرخی
همچو آتش بر سر راه صبا میآمدی
تصاویر و صوت

نظرات