
بابافغانی
شمارهٔ ۶
۱
ای ترا بر سرو و گل در جلوه پنهان رازها
سرو را در سایه ی قد تو در سر نازها
۲
بسکه میخوانند دلها را بکویت هر نفس
بلبلانرا در گلستانها گرفت آوازها
۳
تا چرا دم زد زرعنایی بدور حسن تو
گل بناخن میکند از روی چون زر گازها
۴
جانم از تن میپرد هر دم زشوق روی تو
بر سر آتش بود پروانه را پروازها
۵
گلشن کوی ترا از لطف و احسان باره ییست
بر گرفتاران دل هر گوشه سنگ اندازها
۶
در تماشای مه رویت فغانی را چو شمع
بر زبان آتشین شبها گره شد رازها
تصاویر و صوت

نظرات