
بابافغانی
شمارهٔ ۸۳
۱
بادهی صافم خلاص از آب حیوان کردهاست
فتوی پیر مغان کار من آسان کردهاست
۲
بارها دل باز آوردم ز دام میفروش
تا نگه کردم دگر خود را پریشان کردهاست
۳
ایکه میگویی «چرا جانی به جامی میدهی؟»
این سخن با ساقی من گو که ارزان کردهاست
۴
چون به یک ساغر نشاند آتش من ای حکیم
بی سرانجامی که در خمخانه طوفان کردهاست
۵
ای که گریان سر نهی پیش صراحی هوشدار
کاین بت چینی فراوان خانه ویران کردهاست
۶
قایلم بر وعدهی فردا که در تفسیر آن
هست تأثیری که کافر را مسلمان کردهاست
تصاویر و صوت

نظرات