بابافغانی

بابافغانی

شمارهٔ ۸۷

۱

آنرا که قدم در رَه صاحبنظرانست

از هرچه کند قطع نظر خیر در آن است

۲

غافل مشو از حال خود ای رِند خرابات

یعنی نگران باش که بدبین نگران است

۳

صد نقش درست آید و کَس را نظری نیست

چون رفت خطایی همه را چشم بر آنست

۴

از طعنه ی بدخواه نرنجیم و لیکن

بر دل، سخن سنگدلان سخت گرانست

۵

گر زانکه کسی نقد دل ما نشناسد

ما را چه گنه بحث بناقص بصرانست

۶

بد گفتن من شد هنر حاسِد منکر

صد شکر که عیبم هنر بی هنرانست

۷

با کوهِ بلا تنگ کند دست حَمایل

آن را که نظر در پی جوزا کمرانست

۸

غم خوردن و تاب سخن سخت شنیدن

زهریست که در کاسه ی خونین جگرانست

۹

رنگ سخن از خونِ جگر داد فغانی

این طور عبارت نه طریق دگرانست

تصاویر و صوت

نظرات