فلکی شروانی

فلکی شروانی

شمارهٔ ۲۰ - قصیده

۱

ای لطف تو یار با برحم

در وصف تو هر گروه پی گم

۲

از هیبت تو فلک سبک پای

وز قوت تو زمین گران سم

۳

آن را که به مهر گوئی اجلس

ایام به کین نگویدش قم

۴

فرمان تو رات قضا پیاپی

رایات تو را قدر دمادم

۵

در گرد و سم سمند تو شب

چون مردمه نور چشم مردم

۶

آباد بدان سمند کز وی

در خود کشد اژدها دم و دم

۷

در زیر سمش زمن گه سیر

گوئی که در آسیاست گندم

۸

یک ساعت سیر او به میدان

صد ساله سیر چرخ و انجم

۹

زد چرخ به دور با تعجب

زو باد به سیر با تبسم

۱۰

چون پای به پشت او درآری

سر بر فلک آرد از تنعم

تصاویر و صوت

نظرات