
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۴۵ - تتبع خواجه
۱
من که دُردیکش آن مغبچه خمارم
جام جم کهنه سفال در او پندارم
۲
بزم او حلقه جمعیت مخصوصان است
من که مردودم و آشفته نباشد یارم
۳
چو کشم جانب رندان سبوی باده به دوش
طعن زاهد شنوم لیک به خویشش نارم
۴
پشت از بار جفای فلکم گشته نگون
دوش زیر سبوی بزم مهی انگارم
۵
زاهدا کفر خود و دین تو دیدم نشوم
راضی ار پهلوی تسبیح نهی زنارم
۶
شیخ شهرم چو دهد توبه ز می نیست ولیک
پیر دیر ار شنود کار جز استغفارم
۷
گرچه آیین فلک شیوه ناهمواریست
فانیا زو ستم و ظلم رسد هموارم
نظرات