امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۴۶ - تتبع خواجه
۱
بر در دیر مغان هرروز خدمت می‌کنم
صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت می‌کنم
۲
پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می
سال‌ها از مستی آن باده عشرت می‌کنم
۳
تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین
هر پریوش را به مهر خویش تهمت می‌کنم
۴
خو گرم با جور منما لطف بی‌حد زانکه من
می‌فتم در رنج اگر این طور عادت می‌کنم
۵
گرچه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می
با صد افریدون و جم اظهار حشمت می‌کنم
۶
وه چه عشق مفرط است این زانکه در هر چند روز
در دگر نوع جنون در شهر شهرت می‌کنم
۷
گر مسلمانان بسوزندم جزا نبود هنوز
من که بهری کافری تغییر ملت می‌کنم
۸
اینکه گه مغرور زهدم گاه پیر میکده
از تلون‌های حال خویش حیرت می‌کنم
۹
خلوت زاهد پی مقصود باشد فانیا
لیک چون من یافتم مقصود خلوت می‌کنم
نظرات