
امیرعلیشیر نوایی
شمارهٔ ۲۷ - جواب خود گوید
۱
زهی به خار مژه صد هزار زار ترا
اسیر دو گل عارض دو صد هزار ترا
۲
مباد جور خزان از بهار زیبایی
چنین که تازه شد گلشن عذار ترا
۳
دلا ز ناله مکن دعوی شکیبایی
چو دوست جلوه نماید چه اختیار ترا
۴
دوا به کلبه خمار جام گلرنگ است
گهی چو غنچه کند محنت خمار ترا
۵
چو عمر میگذرد جام می ز دست منه
که وارهاند از اندوه روزگار ترا
۶
مکش تو دامن اگر دامنت کشد خاری
به خاک اهل وفا چون فتد گذار ترا
۷
مرو به باد خودی فانیا به وادی فقر
که اندر او به چنین بار نیست بار ترا
نظرات