امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۲۷۳ - مخترع

۱

نگار ترک تاجیکم کند صد خانه ویرانه

بدان مژگان تاجیکانه و چشمان ترکانه

۲

مرادم این بود تا چشم خود بر زلف او مالم

اگر خواهی که او را سازم از مژگان خود شانه

۳

بخواهد مرغ دل را سوخت آخر بال و پر یک شب

ز بس گرد سر آن شمع می‌گردد چو پروانه

۴

بنای عشق را در دل شکاف سینه در باشد

الف‌ها پهلوی هم بر درش خط‌های دندانه

۵

کشم خود را ز بهر سایه هردم زیر دیواری

چو افتاد از نم تف‌های آهم سقف کاشانه

۶

گرت تیره است خلوت رو سوی پیر مغان ای شیخ

که باشد از فروغ باده روشن کنج میخانه

۷

به جرم دین بتی بربسته گرداند به زنارم

چو بخشد نقد دین را گیردم از بهر جرمانه

۸

به من پیمانه ده ساقی چو با رندان دهی ساغر

خم می را ولی بهر دل من ساز پیمانه

۹

نصیحت گوی فانی هم ز آیین خرد دور است

کسی کش عقل باشد کی درآمیزد به دیوانه

تصاویر و صوت

دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی به سعی و اهتمام رکن‌الدین همایونفرخ - تصویر ۲۵۵

نظرات