امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۵۵ - تتبع خواجه

۱

ز بس که مستی عشقم ز شرح بیرون است

می است اشک جگرگون مگر که او چون است

۲

شراب را بود آن گونه زان گل‌رخسار

نه گونه رخ او از شراب گلگون است

۳

کمال عشق من و حسن بی‌نهایت او

ازان چه خلق تصور کنند بیرون است

۴

صبا سلاسل آن طره را مزن بر هم

که آن مقام دل صد هزار مجنون است

۵

به وعظ شیخ نخواهم ز عشق و باده گذشت

چرا که آن گهی افسانه و گه افسون است

۶

بیار باده که این پنج روزه مهلت عمر

چو بنگری یکی از مکرهای گردون است

۷

درون میکده آشوب می غنیمت دان

که در برون همه آشوب عالم دون است

۸

به چار صفه میخانه شد گدا ساکن

فزون به کوکبه از شاه ربع مسکون است

۹

خلاف امر به لاف فنا کند فانی

طرق بندگی ای دون مگر که ایدون است

تصاویر و صوت

نظرات