امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

شمارهٔ ۷۰ - تتبع خواجه

۱

آن کاکل مشکین که به رخ گشت حجابت

آهست مرا کار پی رفع نقابت

۲

گنجی است ترا حسن کزو دهر شد آباد

لیکن دل دیوانه من گشت خرابت

۳

ساقی می روشن که دل غم‌زده تیرست

از گردش دوران ز سر زلف به تابت

۴

گر ماه نه‌ای چون شده از دور گذارت؟

گر عمر نه‌ای در شدن از چیست شتابت!

۵

گویی ز لبم کام تو چه بود که دهی جام

هم گوی خود ای جان که درین چیست جوابت؟

۶

افسانه خود چون به تو گویم پس عمری

چون بخت من آن لحظه رود چشم به خوابت

۷

فانی ز غم مغبچگان چند وه و آه

شد در نظر پیر مغان وقت انابت

تصاویر و صوت

نظرات