
فایز
شمارهٔ ۲۴
۱
اسیرم کرده چشم مستت ای دوست
قتیلم کرده تیر شستت ای دوست
۲
خوشا فایز رود اندر گدایی
ولی دستش بود در دستت ای دوست
نظرات