
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۱
۱
ای غایب از نظر که تویی مست ناز ما
بادا فدای ناز تو عمر نیاز ما
۲
یعقوب چشم بسته شکایت کند ز هجر
آخر ببین چه میکشد این چشم باز ما
۳
دردا که روز عمر به آخر رسید و باز
آخر نمیشود غم دور و دراز ما
۴
یک ذرّه در دل تو سرایت نمیکند
این نالة نفس گسل دلگداز ما
۵
با آنکه نازنین جهانیّ و بینیاز
غیر از تو کس نمیکشد ای دوست ناز ما
۶
ما را زبان شکوة بیداد هجر نیست
داند نیازمندی ما بینیاز ما
۷
ما را زبان دیگر و تقریر دیگرست
فیّاض آشنا نشود کس به راز ما
نظرات