
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۱۹
۱
دل تهی از خون شد و دیده چو کوثر پرست
شیشه اگر شد تهی شکر که ساغر پُرست
۲
دل زعنا پرملال شیشة ساعت مثال
یک دم اگر خالی است ساعت دیگر پرست
۳
وجه پریشانیم چیست که از یُمن اشک
دامن دریا دلم از در و گوهر پرست
۴
قطرة اشکم چنین گرم چرا شد مگر
ساغر چشم من از خون سمندر پرست!
۵
جای تو فیّاض نیست در دل تنگم دگر
بسکه سراپای من از غم دلبر پرست
نظرات