فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۱۳۳

۱

کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است

همچو مسلمان که در دیار فرنگ است

۲

در ره عشقت ز طعنه باک ندارد

این دل چون شیشه آزمودة سنگ است

۳

آن طرف کام نیست غیر ندامت

چیدم و دیدم گل امید دو رنگ است

۴

حال دل ساده‌لوح با تو بگویم

چهرة آیینه را ببین که چه رنگ است

۵

صلح دو عالم چه می‌کنیم چو با ما

گوشة ابروی یار بر سر جنگ است

۶

بادة شیرین عمر خضر چه‌ریزی

در گلوی تلخ ما که شهد شرنگ است

۷

عمر دواسپه گذشت این چه شتابست

نام مجو از کسی که در غم ننگ است

۸

فیض کمال خجند یافته فیّاض

حیف مجال سخن که قافیه تنگ است

تصاویر و صوت

نظرات