
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۳۴
۱
هر خس به باغ ما گل و هر زاغ بلبل است
آشفتگی گلی است که مخصوص سنبل است
۲
ناز بهار چند کشم از برای گل
فصل خزان خوشست که هر برگ او گل است
۳
مخصوص ماست از نگه کنج چشم یار
نازی که دست پرور چندین تغافل است
۴
مرهمپذیر کی شود از ترّهات زاغ
داغ دلم که تازه ز آواز بلبل است
۵
گشتیم بر حواشی خط دقتی نداشت
پیچیدگی نتیجة زلفست و کاکل است
۶
موسیِّ ما تمنّی دیدار میکند
آماده باش طور که وقت تزلزل است
۷
تشبیه دل به مشت گل کعبه کی رواست
فیّاض هان خموش که جای تأمّل است
نظرات