
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۳۵
۱
سراپا شعله گردیدست کاینم جامة آل است
سپند جان ما را کرده در آتش که این خال است
۲
چو برطرف رخ او زلف را دیدم یقین کردم
که روز وصل را شام فراقی هم به دنبال است
۳
طریق دل خطرناک است زین جا سرسری مگذر
درین ره کمتر از زال است اگر خود رستم زال است
۴
ز نقش غم دل آسوده در عالم نمیبینم
چو نیکو بنگری آیینه هم در زنگ تمثال است
۵
نمیدانیم طرز قیل و قال بیغمان فیّاض
مدار ما نفس فرسودگان بر صحبت حال است
نظرات