
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۴۵
۱
درون پرده نه پنهان عذار جانانست
که زیر ابر نهان آفتاب تابانست
۲
به سیر لاله و گل دل نمیکشد هرگز
دلم ز غنچة پیکان او گلستانست
۳
بدامنم نرسد هیچگه ز کوتاهی
همیشه دست مرا کار با گریبانست
۴
ز بس که آب نماندست در جهان خراب
ز چشمهای که توان آب خورد پیکانست
۵
درین جهان پر آشوب دون به خاطر جمع
به گوشهای که توان بود کنج زندانست
۶
گمان خاطر جمعی به غنچه نیز نماند
به عهد زلف بتان عالمی پریشانست
۷
همیشه ناله به یک طرز میکنم فیّاض
مرا نه عادت مرغ هزار دستانست
نظرات