
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۴۸
۱
جهان ز عکس رخت پرگل است و یاسمن است
نهال قد تو سرو بلند این چمن است
۲
تو رحم اگر نکنی بر دلم کسی چه کند؟
تنت به ناز برآوردهام گناه من است
۳
ز یار شکوه ندارم خدای میداند
که شکوهام ز دل بیقرار خویشتن است
۴
به حیرتم که به گرد چه انجمن کردم
که یاد روی تو شمع هزار انجمن است
۵
شکفتهرویی گل از شکفتهرویی تست
اگرچه تنگدلیهای غنچه زان دهن است
۶
طلسم بند قبا را شکستهایم ولی
هزار عقده هوس را ز بند پیرهن است
۷
کسی که دم نزد از دشمنی ما فیّاض
همین گمان به تو داریم و در تو هم سخن است
تصاویر و صوت

نظرات