
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
آه جگر ماست که آتش شرر اوست
مژگان تر ماست که صد ابر تر اوست
۲
زلف تو که چون راهزنان گوشه گرفتست
هر فتنه که در شهر شود زیر سر اوست
۳
بلبل به قفس داشتن امروز روا نیست
صد گل به چمن گوش بر آواز پر اوست
۴
آن بت که نه در دارد و نه خانه کدامست؟
کاین نالة بیچارة ما دربدر اوست
۵
در عشق ز بس نالة فیّاض ضعیف است
از سینه سوی لب ره دور سفر اوست
نظرات