
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۵۵
۱
جز تو عاشق را کسی کی سر به صحرا داده است
سرو قمری را ببین بر فرق خود جا داده است
۲
دل چنان نشکست کز سعی توام گردد درست
سنگ بیداد تو داد شیشة ما داده است
۳
وسعت میدان همّت بین که خرج گریه را
دل ز دریا مشربی عمریست تنها داده است
۴
بسکه از غم خوردنم کم دستگه شد روزگار
قسمت امروز از غمهای فردا داده است
۵
ناتوان بستر درد تو از بهر علاج
کافرم گر نبض در دست مسیحا داده است
۶
بیغمیها کشتیم را خوش به ساحل رانده بود
گریه را نازم که بازم سر به دریا داده است
۷
لذّت آوارگی فیّاض باز از کوی عقل
سر به صحرای جنونم بیمحابا داده است
تصاویر و صوت

نظرات